دغدغه كار براي نسلهاي بعدي

انجمن Future Work Forum بر اساس يك تحقيق ميداني از فارغ التحصيلان كشورهاي اروپائي، گزارشي منتشر كرده كه نشان دهنده دغدغه هاي نسل آينده اروپا در زمينه استخدام است.

وقتي اين موضوع مطرح ميشود،‌معمولاً فكر ميكنيم كه دغدغه هاي آنها با ما خيلي فرق دارد، اما اگر فقط چكيده اين گزارش را هم بخوانيم ميبينيم كه اين دغدغه ها چقدر شبيه هستند.

- تازه فارغ التحصيلان اروپائي بسيار بسيار نگران كسب تجربه كاري معني دار و مفيد هستند. آنها فكر ميكنند كه هرگز از چرخه عدم تجربه=عدم اشتغال و عدم اشتغال=عدم تجربه خارج نخواهند شد.

- سيستمهاي مشاوره شغلي را مفيد نميدانند. فكر ميكنند كه اين سيستمهاي مشاوره اي يا وجود ندارند، يا در دسترس نيستند، يا به درد بخور نيستند.

- جوانان جويندگان كار در اروپا بر اين باورند كه سيستم آموزشي محصلان را براي كارهايي آماده ميكنند كه ديگر وجود ندارند. از نظر آنها، سيستمهاي آموزشي بايد خود را با نيازهاي بازار كار وفق دهند تا كارجويان و فارغ اتحصيلان، در يافتن كار موفق تر باشند.

- بسياري از كارجويان جوان اروپائي از يافتن كار به صورت استخدام نااميد شده اند و به دنبال ايجاد كار براي خودشان رفته اند. اما اين هم با مشكلاتي از قبيل عدم آمادگي دولتهايشان مواجه است. آنها انتظار دارند دولتهايشان به خصوص در بخش پشتيباني مالي از آنها حمايت كنند.

- اين يافته ها نشان داده كه كارجويان جوان چندان به فكر اينكه چه كاري را دوست دارند و چه كاري را بهتر ميتوانند انجام دهند نخواهند بود. اين يعني آنها فقط به دنبال امرار معاش هستند،‌ و نه مفيد بودن. آيا جامعه ميتواند از آنها بهره ببرد و كار خوبي برايشان داشته باشد؟ اگر نتواند چه ميشود؟

متن فوق ترجمه بخش يافته هاي اين گزارش بود، مشكلات آشنا نيست؟ جوانان ما هم با همين موارد مواجه نيستند؟ گويا آنها هم همين مشكلات را دارند و اين ايده كه آنجا اين مشكلات نيست،‌چندان به واقعيت نزديك نيست.

به دوستان جوان توصيه ميكنم اين گزارش را بخوانند، به خصوصبخشي را كارجويان دردهايشان را نوشته اند. به نظرم اين كمك ميكند كه ايده واقع بينانه تري از مشكلات امروزمان بيابيم و از اين نااميدي كه فكر كنيم فقط ما هستيم كه گرفتار اين مشكلات هستيم،‌تا حدي، رهايمان كند.

اميدوارم دوستان جوان باور كنند كه آينده روشن است، و همه اين روزهاي نامطمئني و سردرگمي را پشت سر گذاشته اند.

سربلند باشيد

رضایت شغلی در خاور میانه

یکی از سایتهای کاریابی خاور میانه، اخیرا نتایج تحقیقاتی را منتشر کرده (در قالب یک اینفو گرافیک) که بسیار جالب است.

پاسخها در بسیاری موارد تعجب من را برنگیخت، احتمالاً شما هم در خیلی موارد با این نتایج غافلگیر میشوید.

اما نکته بسیار جالب برایم این بود که تقریبا تمام مواردی را که گزارش کرده و پرسیده، رفتاری هستند، نه مهارتی و نه تخصصی.

سرفصلها را نگاه کنید، و چند دقیقه بر آنها تمرکز کنید. ببینید شما شخصا در مورد این سرفصلها چه ارزیابی ای دارید؟ و چه وضعیتی بر محیط کاری شما حاکم است؟ اگر مدیر هستید، ببینید همکاران شما چه ارزیابی ای از این موارد خواهند داشت.

سرنخ خوبی است برای ایجاد محیطی بهتر برای سازمانتان تا افراد بهتری را جذب کند...

من را خیلی به فکر واداشت... به بخشهای آخری تصویر ه مدقت کنید. ببینید چیزهایی که شرکت کنندگان در مورد کارشان دوست دارند هم بیشتر رفتاری است. اینها واقعاً جای فکر دارد. انسانها و همکاران ما ماشین نیستند، ما چقدر برای آنها جاذبه داریم؟ سازمان ما چه بخشی از نیازها و انتظارات غیر مالی آنها را برآورده میکند؟

خیلی فکرم را مشغول کرد...

تصویر اینفو گرافی اینجاست.

اصل مقاله هم اینجاست.

سربلند باشید.

کاربرد مصاحبه در استخدام

یکی از فعالیتهای جاافتاده در بحث استخدام، مصاحبه است. فرض بر این است که در مصاحبه های استخدامی، مصاحبه کننده درکی عمیق تر و مستقیم تر از داوطلب استخدام خواهد یافت که این درک میتواند سازمان را در جهت توفیق در جذب نیروهای جدید یاری کند. اما آیا همیشه و همه جا مصاحبه شدنی و قابل استفاده هست؟

ادامه نوشته

كار نيست!!

انگيزه نوشتن اين مطلب را مديون نظر يكي از خوانندگان عزيز (اينجا) و نوشته ي خوب آقاي شهرام كريمي (اينجا) هستم.

يكي از پيدا نشدن كار گله ميكند و دنبال چاره است، و ديگري توصيه هاي خوبي براي انتخاب بين پيشنهاد هاي كاري ارائه كرده است.

به نظرم هر دو در فاز شروع كار، مشتركند. اما اين فاز چيست؟

ادامه نوشته

يك تجربه خوب در استخدام

مدتها شانس نوشتن را نداشتم، راستش علت اصلي چند گرفتاري خير همزمان بود. در اين زمان چند تجربه خوب هم حاصل شد، كه يكي را فعلا مينويسم تا بقيه. اين تجربه در زمينه همكاري با يك شركت معتبر در استحدام نيرو براي پروژه هاي جديد است.

ادامه نوشته

پس چه شد؟

وقتي بحث شيرين وبلاگي در مورد استخدام در جريان بود، دوستان زيادي به آن پيوستند، دوستان بزرگواري هم مطالبي در وبلاگها و سايتهاي خود نوشتند، مديران محترمي هم دغدغه هاي خود را مطرح كردند.

من اين طور فهميدم كه عزمي پيدا شده كه براي اين معضل كاري بكنيم.

هفته اي گذشت و هيچ خبري نيست. هيچكس براي اقدامي فكري نكرده (از جمله خود بنده).

اين واقعاً اين پيام را نميدهد كه ما واقعاً در پي حل مشكل نيستيم يا توان و مشكلات سازماني مان اجازه نميدهد؟

مهم نيست كه علت چيست، به نظرم مهم اين است كه اين مسئله چندان مهم شايد نيست؟ اينطور است؟

سربلند باشيد

تعامل چاره كار است

در نظرهائي كه دوستان جوياي كار و مديران عزيز سازمانها ابراز نمودند (اينجا و اينجا و اينجا و اینجا) نکات جالبی مطرح شده است.

در همين وبلاگ هم اينجا در اين مورد بحث شده است. اگر حوصله داشتيد، اين فايلهاي صوتي كه در مورد نيروهاي مورد نياز كشور در سال 1404 است، را هم بشنويد.

وقتي اين نظرات را خواندم، ديدم بيشتر مشكل در وجود فاصله است، بين انتظارات مديران و كساني كه قرار است نيروهاي كاري شركت باشند.

به عبارت دیگر، اشکال در این است که هر کس از کجا و چه موضعی به دیگری نگاه میکند و دلیل رفتارهای او را نمیداند. مدیر با تجربه تر، از بالای قله کارجوی جوان را در دامنه قله میبیند و فکر نمیکند او هم بتواند مانند خودش راه تا قله را طی کند. کارجو هم بالای قله را میبیند و شاید فکر میکند چه راه پر پیچ و خمی است و من چطور میتوانم به آنجا برسم؟ تجهیزاتش را یا نمیشناسد یا بلد نیست با آنها کار کند و مضطرب است.

نوشته آقاي شاهين را بخوانيد. انتظاراتش را ببينيد:

ادامه نوشته

يك كارگاه خوب

آقاي شهرام كريمي عزيز، با همكاري مديران ايران پرتلاش، كارگاه خوبي برگزار ميكنند، تحت عنوان "انتخاب بهترينها براي استخدام".

آقاي كريمي را كه بشناسيد، يكي از دوره هاي مديران ايران را كه شركت كرده باشيد و درگير استخدام كه باشيد، ميتوانيد حدس بزنيد كه چه دوره خوبي است.

اين موضوع خيلي توجهم را جلب كرد، اما متاسفانه خيلي از مديران واقعاً به اين موضوع باور ندارند. اين عدم باور مختص و محدود به ايران هم نيست. در اين خصوص يك تجربه خارجي داشتيم....

ادامه نوشته

نقش استراتژيك منابع انساني

بخش پایانی نظرات آقای واحد را که در بخش نظرات جا نشد، و عرایض من را در انتهای این مطلب بخوانید، توصیه میکنم حتما بخوانید.

اينترنت و سايتها و وبلاگها، پر است از نقش استرات‍يك منابع انساني در سازمانها. واقعاً نديده ام جائي را كه اين موضوع رد شده باشد. به همين نسبت هم كم ديده ام (لابد خوب نگشته ام) جائي را كه اين موضوع را براي مديران كاملاً باز كرده باشد.

سعي ميكنم در اينجا،‌نگاهي همراه با مثالي عملي داشته باشم به اين موضوع. موضوعي كه همين چند روز پيش با يكي از مديراني كه واقعا به اين مسئله اعتقاد دارد،‌به آن رسيديم و هنوز در حال بحثيم. البته بحثي سازنده و آموزنده براي من. شما هم به ما بپيونديد.

داستان از اينجا شروع شد:

ادامه نوشته

لحاظ نمودن فرهنگ محلي

در چند مطلب اخير به خروج چند نفر از كاركنان از يك سازمان اختصاص داشت، اشاره اي شد به بومي سازي و لحاظ نمودن فرهنگ محلي.

در اين مطلب ميخواهم نگاهي بكنم به يكي از روشهاي لحاظ نمودن فرهنگ محلي، در بحث تعريف مدل شايستگي رفتاري شغل.

ادامه نوشته

روند استخدام در عمل

پس از ارائه مطلب "بحث شیرین استخدام" به نظرم رسید که دوستان گلایه و نظری مبنی بر پیچیده یا طولانی بودن موضوع داشتند. از این رو فکر کردم یک مثال عملی را با هم انجام دهیم.

گام اول این بود که "بدانیم چه میخواهیم". در این راستا خروجی نمونه ای از مدل شایستگی رفتاری را اینجا می آورم:

ادامه نوشته

آگهي استخدام - ادامه

در مورد آگهي هاي استخدام موفق، قبلاً نوشته ام. دوست عزيزي،‌با خواندن آن نوشته نكاتي را اشاره كردند، كه به نظرم شايد سوال خيلي از دوستان ديگر هم باشد.

ايشان ميگفتند:

ادامه نوشته

آگهی استخدام موفق

فرآیند استخدام، تقریباً همیشه با یک آگهی شروع میشود. این آگهی نقش تعیین کننده ای در یک استخدام موفق دارد. اگر به بخش نیازمندیهای یکی از روزنامه ها مراجعه کنید، چندین نمونه از این آگهی را (البته کمی مودبانه تر) میبینید:

"مهندس فلان، فارغ التحصیل یکی از دانشگاههای معتبر با فلان قدر سابقه کار، نیازمندیم" احتمالاً سازمان در جواب به این آگهی با انبوهی از درخواستها مواجه میشود که بررسی آنها خودش پروژه ای خواهد بود که هزینه قابل ملاحظه ای به سازمان تحمیل میکند.

اما آیا واقعاً این آگهی تمام انتظارات سازمان را پوشش میدهد؟

ادامه نوشته

چه جور مديري ميخواهيد؟

اين روزها تقريبا با هر مديري و در هر سازماني صحبت ميكنيم، ميگويند "آدم به درد بخور و كاري سراغ داري؟"

به نظر ميرسد كه تمام سازمانها هر روز بيشتر از ديروز با مشكل منابع انساني دست به گريبان هستند. ولي وقتي ميپرسيم به درد بخور يعني چي؟ تقريباً جواب مناسبي نميگيريم.

سازمانها ميدانند كه كارها خوب پيش نميروند، فرآيندها خيلي بهره وري ندارند، و فكر ميكنند كه يك سوپر من لازم است كه همه چيز را درست كند. اما آيا واقعا اينطور است؟

ادامه نوشته

انتظارات سازمانها از كارمندان

قبلاً كمي در مورد تناسب شغلي گفتيم. و همانجا اشاره كردم كه براي ارزيابي تناسب شغلي، بايد الگوي شايستگي رفتاريِ مورد نظر كارفرما وجود داشته باشد، تا همكاران موجود يا داوطلبان استخدام نسبت به آن مقايسه شوند.

براي تشكيل اين الگو روشهاي مختلف وجود دارد، كه يكي از آنها مذاكره با كارفرما، مطالعه شرح شغل و ... است و نهايتاً مدل بايد به تائيد كارفرما برسد.

اما تقريباً هميشه و تقريباً در تمام كشورهاي دنيا، چند مشكل در اين فرآيند بروز ميكند:

ادامه نوشته

ريزش نيرو دردي بي درمان است؟

تقريباً تمام مديران سازمانها، در زمينه منابع انساني از 2 موضوع خيلي ناراحتند و گلايه ميكنند. يكي آنكه همه ميگويند "نيروي خوب پيدا نميشود"، و ديگري اينكه "هر كه را مياوريم بعد از مدتي ميرود".

ريزش نيروها، يكي از دغدغه هاي سازمانهاست. بعضي ها در اين زمينه رقيب را مقصر ميدانند كه نيروي آنها را مي دزدد. بعضي ها مهاجرت و جاذبه هاي حارج از كشور را مقصر ميدانند. بعضي هم شرايط اقتصادي را محكوم ميكنند. اما فقط بخش كوچكي از مديران، خود را در اين زمينه مقصر ميدانند و بخش كوچكتري هستند كه براي اين مسئله اقدام موثري ميكنند.

يكي از روشهاي برخورد با اين مسئله كه اين روزها در چند شركت ديده ام،‌اين است كه انبوه و دائم، استخدام ميكنند، آموزش ميدهند و به اين روش سعي ميكنند خود را در مقابل اين معضل روئين تن كنند. البته اين روش هزينه هايي دارد،‌كه حتما بر شرايط اقتصادي و پايداري دراز مدت يا توسعه پايدار شركت اثر ميگذارد.

اما چرا نيروها سازمان را ترك ميكنند؟

ادامه نوشته

استخدام بد و اخراج بد

وقتی شخصی را در سازمان استخدام میکنید، تمام تلاش خود را به کار میبرید که او :

- همانی باشد که میخواهید، اما آیا واقعا میدانید چه میخواهید؟ چند سطر بنویسید که چه میخواهید.

- میخواهید مطمئن شوید که او اگر همان بود، تا ابد نزد شما بماند.

- میخواهید که بتوانید به او اطمینان کنید و باری از دوشتان بردارد.

حالا با تمام دقت و وسواس او را استخدام میکنید. اول دوره آزمایشی، که معمولا وقت نمیکنید او را بیازمائید، مگر چند کنترل موضعی! بعد شروع میکنید به آموزش او، چه کند، از چه کسی کار بپذیرد، کار را چطور تحویل دهد و ... تا اینکه شماره های داخلی سازمان چیست؟ چائی چه ساعتی داده میشود و ...اینها یعنی سرمایه گذاری روی فرد.

اما سرانجام چه میشود؟

ادامه نوشته