تحليل فيلم با ديد مديريتي

به نظرم منافع بيشتري دارد....
به نظرم منافع بيشتري دارد....
بوسيدن روي ماه را بايد ديد. از هر طيف و سن و عقيده اي كه هستيد، مديريد يا كارمند، كارآفرين يا جوياي كار،تازه استخدام شده ايد يا تازه به سمت مديريت ارتقا يافته ايد، اصلاً سينما را دوست داريد يا نداريد، بايد اين فيلم را ببينيد، به نظرم شك نبايد كرد.
اين فيلم فقط جنبه هاي هنري ندارد، عجيب است، شايد ذهن من كج شده، اما به نظرم اين يك فيلم آموزش مديريت است كه مثلاً بر اساس تئوري بازيها ميخواهد پيامي را غير مستقيم منتقل كند، يا يك مستند آموزشي است كه از مشكلات سازمانها در ايران و جهان ميگويد، و البته از نقش رهبران در اين سازمانها. اين همه هست و فيلمي هنري هم هست، كه اگر جاي پايي از دوران جنگ در شما باشد، اشكتان را در ميآورد، صاف ميبردتان به همان روزها، اما بعد از رد شدن از تمام شكافي كه بين نسلها هست.
بايد فيلم را ببينيد و به همايون اسعديان و تمام دست اندركارانش، دست مريزاد بگوئيد...
راستش شروع فيلم خيلي ...
بعدها ديدم كه وقتي صدا نيست، شما به چيزهاي بيشتري توجه ميكنيد و ياد گرفتم كه نگذارم صداها مرا از واقعيات دور كنند.
اين تجربه اخيراً به طريق جالبي در يك سازمان اتفاق افتاد... شما هم گاهي خوب است سازمانتان را "صامت" ببينيد.
داشتيم در مورد نيازهاي آموزشي سازمان صحبت ميكرديم. دوستي معتقد بود كه آموزشهاي فني - تخصصي مهمترين هستند، دوست ديگر..
راستش هر قدر در ذهنم جستجو میکنم، کمتر فیلم ایرانی را میبینم که این قدر تناسب بین شروع (opening)، پرورش موضوع (Presentation) و نهایتاً نتیجه گیری (Closing) در آن وجود داشته باشد.
اکثر فیلمهائی که در ذهنم هست، از دید من تماشاچی غیر حرفه ای، در یکی از این گامها با مشکل مواجه بوده است: