شنونده خوبي باشيد

معمولاً در جلسات كاري، تصورمان اين است كه افرادي كه بلند تر و بيشتر صحبت ميكنند، بيشتر بر جلسه و تصميمات آن اثر ميگذارند، اما واقعاً اينطور نيست.
افرادي كه بيشتر و بلند تر صحبت ميكنند، به كرات و بدون توجه صحبتهاي ديگران را قطع ميكنند و در صحبتهايشان كه فراوان است، اثري از توجه به گفته هاي ديگران ديده نميشود، (معمولاً High D ها) حجم بيشتري از گفته شده هاي جلسه را به خود اختصاص ميدهند، اما لزوماً بيشترين اثرگذاري را بر نتايج جلسه ندارند.
اول بايد از اثرگذاري تعريف مشتركي داشته باشيم و بعد ببينيم چه اتفاقي مي افتد و ما در كجاي اين طيف هستيم؟
در ادامه اين مطلب به اين موضوع توجه شده است.

مدتيست درگير مصاحبه با همكاران يكي از سازمانها هستيم. اين مصاحبه بر اساس شاخصه هاي رفتاري هر فرد انجام ميشود. بسيار خوشحالم كه سوالاتي كه پرسيده ميشود،به اذعان مصاحبه شوندگان نقطه هاي مبهم رفتاري آنها را در برگرفته و اميدوارم كمك كند كه آنها آينده كاري آسوده تري داشته و به اين ترتيب سازمان هم با نيروهاي پرانگيزه تر و مثمرتري دست يابد.
شما چطور تصميم ميگيريد؟ تا به حال به اين موضوع فكر كرده ايد؟ تصميم گيري يكي از شاخصه هاي رفتاري است كه در شناسائي شيوه مديريتي مديران، مورد ارزيابي قرار ميگيرد.
خيلي وقتها، چه دربحثهاي غير رسمي و چه در بحثهاي رسمي، به تفاوتهاي فرهنگ كاري بين "ما" و "ديگران" ميپردازيم. آنها چنين و چنان ميكنند، و ترجيع بند هم تقريباً هميشه اين است كه "حالا اگه ايران بود".
اگر دقت كرده باشيد، ما در خيلي از تعاملاتمان از هم طلبكاريم: چرا حقوق من اضافه نميشود؟ چرا من را به دوره هاي آموزشي و سمينارها اعزام نميكنند؟ چرا كارمندان اشتباه ميكنند؟ چرا اين موضوع را نميفهمد؟ چرا همسرم درك نميكند؟ و ...
راستش را بخواهيد معادلي براي Soft Skills بلد نيستم، حتما در مديريت و روانشناسي هست، اما اينهم از آن چيزهاست كه بلد نيستم. تعريف ويكي آن
بارها گفته ام که اکثر قریب به اتفاق نوشته های این وبلاگ، حاصل انگیزه هایی است که از مدیران و همکاران این رشته میگیرم. این نوشته از یادداشت جالب آقای صمدی در مورد
مدتهاست كه بحث هوش هيجاني در زمينه سرمايه هاي انساني و كارائي آنها مطرح است. اما گاهي نكات ريزي در اين بحث مغفول ميماند كه ميتواند مشكل آفرين شود.
همه ما وقتي مدير نيستيم، نسبت به مديران، سازمانها و مسائل مديريتي ديدگاهي داريم. الحمدلله ما اصولاً نسبت به همه چيز ديدگاه داريم :-)
علي نعمتي شهاب عزيز، باز هم مطلب جالبي را مطرح كرده كه اصلاً نميتوان از كنار آن گذشت. (
در دوران ركود،سازمانها با چالشهاي متعددي مواجهند، يكي از اين چالشها برخورد با سرمايه هاي انساني است. سازمانها در عين آنكه بايد مراقب باشند تا نيروهايشان با مشكلات انگيزه اي براي انجام كارهاي در دست مواجه نشوند، در عين حال بايد آنها را در جريان مشكلات سازمان قرار دهند.