پس چه شد؟

وقتي بحث شيرين وبلاگي در مورد استخدام در جريان بود، دوستان زيادي به آن پيوستند، دوستان بزرگواري هم مطالبي در وبلاگها و سايتهاي خود نوشتند، مديران محترمي هم دغدغه هاي خود را مطرح كردند.

من اين طور فهميدم كه عزمي پيدا شده كه براي اين معضل كاري بكنيم.

هفته اي گذشت و هيچ خبري نيست. هيچكس براي اقدامي فكري نكرده (از جمله خود بنده).

اين واقعاً اين پيام را نميدهد كه ما واقعاً در پي حل مشكل نيستيم يا توان و مشكلات سازماني مان اجازه نميدهد؟

مهم نيست كه علت چيست، به نظرم مهم اين است كه اين مسئله چندان مهم شايد نيست؟ اينطور است؟

سربلند باشيد

چرا كاركنان رفتند (4)

اين مطلب با نظرات جديدي كه رسيد، به روز شد 1390/10/23...ادامه مطلب را مشاهده نمائيد.

---------------------------------------------

شرمنده ام كه اين مطالب را اينطور ميگذارم. بلاگفا نه جاي خوب و كافي ميدهد كه نظرات را بنويسند و جواب داده شود، نه نظرات زير متن ميآيد كه خوانندگان بتوانند مطلب را پي بگيرند.

اين نظراتي است كه آقاي مدير عزيز نوشته اند، كه واقعا جاي تشكر دارد كه ديدگاه يك مدير را نشان ميدهند، اينطور صادقانه.

من هم چند جمله اي نوشته ام، كه براي حفظ پيوستگي در ميان نوشته هاي آقاي مدير قرار داده شده است.


ادامه نوشته

اين كاركنان رفتند (3)

اين هم آخرين نظر آقاي مدير عزيز و چند كلمه هم از من...جالب است...آقاي محمد هم 2 نظر مرتبط دادند كه علاوه بر بخش نظرها، اينجا هم اضافه كردم...من اين مطلب را بر اساس نظرات به روز خواهم كرد...

ادامه نوشته

چرا اين كاركنان رفتند (2)

در پي درج اين مطلب، آقاي كريمي هم عرايض من را با اين نوشته، كامل كردند، و بعد مدير عزيز اين يادداشت را در بخش نظرات نوشتند،‌كه خود دنيائي موضوع داشت:

-------------------------------------------------------------------

"سلام

ممنون از لطفی که به بنده داشتید. راه حل پروفایل خیلی جالب بود. ولی تهیه این پروفایل هم از آن کارهای سخت است.
تحلیل دیگری که خودم از اتفاق شرکت داشتم، این بود که در بعضی رشته ها و بعضی صنایع، منابع انسانی بسیار کم شده است. مثلا شما برای مهندسین صنایع تقریبا بازار کار اشباع است ولی برای رشته نفت یا زمین شناسی و ... شما نیروهای باتجربه و متخصص کم دارید و اگر نگاه اقتصادی در این بازار داشته باشیم و بحث عرضه و تقاضا را مطرح کنیم، شما با افزایش تقاضا و کمبود عرضه مواجه هستید که منجر به بازار سیاه می شود. خیلی از کارشناسان و متخصصان در این رشته ها هم ترجیه می دهند به جای کار بصورت کامل در یک شرکت، بصورت مشاوره ای و با چند شرکت کار کنند.
شاید این تحلیل بیرونی از اتفاقاتی است که در بعضی شرکت ها می افتد.
باز هم ممنون از این مطلب که بسیار استفاده کردیم"

-----------------------------------------------------------------

اين پاسخ خود دنيائي مطلب دارد كه درد بسياري از مديران است، فكر كردم كمي آن را باز كنيم.


ادامه نوشته

چرا این کارکنان رفتند؟

در وبلاگ بسیار ارزشمند "یادداشتهای روزانه یک مدیر" مطلب جالبی آمده بود. اولاً من همیشه از شجاعت و صداقت نویسنده محترم این وبلاگ لذت میبرم.

این دغدغه ایشان که خلاصه معلوم نمیشود که چرا کارکنان سازمان را ترک کرده اند، یک دغدغه جهانی است. اما راه حل هم برای آن وجود دارد.

این عارضه مثل یک درد است که شما درد را حس میکنید، اما در مورد منشاء آن چند گزینه دارید.

ادامه نوشته

درآمدهاي پورسانتي

مدير يكي از شركتهائي كه اين هفته در خدمتشان بودم، ميگفتند كه درآمد خوبي را براي همكارانشان تامين ميكنند كه بخشي از آن به صورت پورسانت است ولي هر قدر هم اين را بالا و پائين ميكنند باز هم مشكل پيش ميآيد. راستش درصدهاي خوبي هم ميپرداختند، اما مشكل كجاست؟

مشكل در پارامترهاي رفتاري افراد است. به اين ترتيب كه

ادامه نوشته

ريزش نيرو دردي بي درمان است؟

تقريباً تمام مديران سازمانها، در زمينه منابع انساني از 2 موضوع خيلي ناراحتند و گلايه ميكنند. يكي آنكه همه ميگويند "نيروي خوب پيدا نميشود"، و ديگري اينكه "هر كه را مياوريم بعد از مدتي ميرود".

ريزش نيروها، يكي از دغدغه هاي سازمانهاست. بعضي ها در اين زمينه رقيب را مقصر ميدانند كه نيروي آنها را مي دزدد. بعضي ها مهاجرت و جاذبه هاي حارج از كشور را مقصر ميدانند. بعضي هم شرايط اقتصادي را محكوم ميكنند. اما فقط بخش كوچكي از مديران، خود را در اين زمينه مقصر ميدانند و بخش كوچكتري هستند كه براي اين مسئله اقدام موثري ميكنند.

يكي از روشهاي برخورد با اين مسئله كه اين روزها در چند شركت ديده ام،‌اين است كه انبوه و دائم، استخدام ميكنند، آموزش ميدهند و به اين روش سعي ميكنند خود را در مقابل اين معضل روئين تن كنند. البته اين روش هزينه هايي دارد،‌كه حتما بر شرايط اقتصادي و پايداري دراز مدت يا توسعه پايدار شركت اثر ميگذارد.

اما چرا نيروها سازمان را ترك ميكنند؟

ادامه نوشته

استخدام بد و اخراج بد

وقتی شخصی را در سازمان استخدام میکنید، تمام تلاش خود را به کار میبرید که او :

- همانی باشد که میخواهید، اما آیا واقعا میدانید چه میخواهید؟ چند سطر بنویسید که چه میخواهید.

- میخواهید مطمئن شوید که او اگر همان بود، تا ابد نزد شما بماند.

- میخواهید که بتوانید به او اطمینان کنید و باری از دوشتان بردارد.

حالا با تمام دقت و وسواس او را استخدام میکنید. اول دوره آزمایشی، که معمولا وقت نمیکنید او را بیازمائید، مگر چند کنترل موضعی! بعد شروع میکنید به آموزش او، چه کند، از چه کسی کار بپذیرد، کار را چطور تحویل دهد و ... تا اینکه شماره های داخلی سازمان چیست؟ چائی چه ساعتی داده میشود و ...اینها یعنی سرمایه گذاری روی فرد.

اما سرانجام چه میشود؟

ادامه نوشته