داستان یک مشاهده

یکی دو روز پیش برای دیدن یکی از دوستان به یک شرکت رفتم. شرکت را از سالها قبل میشناختم، شرکت بزرگ و معتبری است که در زمینه ارائه خدمات فنی و مهندسی فعالیت میکند.

آنچه در این شرکت دیدم جدا مرا به تحسین واداشت. فکر کردم مشاهده ام را که به صورت غایب و از دور در طی سالها ادامه داشته با شما در میان بگذارم. شاید برای شما هم جالب باشد.

سال 1365 بود که 5-6 نفر از دوستان هم دانشگاه فارغ التحصیل شدند و به واسطه آشنائی با مدیر عامل این شرکت در آنجا استخدام شدند.

انگار همین دیروز بود...

ادامه نوشته

داستاني به نام علي كريمي

من يك پرسپوليسي هستم. سالهاست كه اين تيم را دوست دارم و با فراز و نشيب آن بالا و پائين ميروم. خيلي دوست داشتم از آنها بودم كه به استاديوم ميرفتم و فرياد ميزدم، اما اين كار را تجربه نكردم.

پرسپوليس هميشه حاشيه دارد، روزگاري حسين كلاني بود، روزگاري علي پروين، بعدترش علي دائي و امروز علي كريمي. راستي داستان اينها چيست؟ آنچه ميخوانيد نظر من است در اين مورد...كاش آقاي رويانيان هم ميخواند...

ادامه نوشته

يك هشدار جدي

هميشه گفته ام منشاء تمام نوشته هاي من، چيزهايي است كه ميبينم و ياد ميگيرم. دوست مديري را ديدم كه از اينكه سازمانش توي مشتش است خيلي راضي و خوشحال بود. از اينكه آمار نفس كشيدن همارانش رو هم داست، خيلي مشعوف بود. فكر كردم راستي اين خوبه يا بده؟

ادامه نوشته

يك تجربه خوب در استخدام

مدتها شانس نوشتن را نداشتم، راستش علت اصلي چند گرفتاري خير همزمان بود. در اين زمان چند تجربه خوب هم حاصل شد، كه يكي را فعلا مينويسم تا بقيه. اين تجربه در زمينه همكاري با يك شركت معتبر در استحدام نيرو براي پروژه هاي جديد است.

ادامه نوشته

چرا اين كاركنان رفتند (2)

در پي درج اين مطلب، آقاي كريمي هم عرايض من را با اين نوشته، كامل كردند، و بعد مدير عزيز اين يادداشت را در بخش نظرات نوشتند،‌كه خود دنيائي موضوع داشت:

-------------------------------------------------------------------

"سلام

ممنون از لطفی که به بنده داشتید. راه حل پروفایل خیلی جالب بود. ولی تهیه این پروفایل هم از آن کارهای سخت است.
تحلیل دیگری که خودم از اتفاق شرکت داشتم، این بود که در بعضی رشته ها و بعضی صنایع، منابع انسانی بسیار کم شده است. مثلا شما برای مهندسین صنایع تقریبا بازار کار اشباع است ولی برای رشته نفت یا زمین شناسی و ... شما نیروهای باتجربه و متخصص کم دارید و اگر نگاه اقتصادی در این بازار داشته باشیم و بحث عرضه و تقاضا را مطرح کنیم، شما با افزایش تقاضا و کمبود عرضه مواجه هستید که منجر به بازار سیاه می شود. خیلی از کارشناسان و متخصصان در این رشته ها هم ترجیه می دهند به جای کار بصورت کامل در یک شرکت، بصورت مشاوره ای و با چند شرکت کار کنند.
شاید این تحلیل بیرونی از اتفاقاتی است که در بعضی شرکت ها می افتد.
باز هم ممنون از این مطلب که بسیار استفاده کردیم"

-----------------------------------------------------------------

اين پاسخ خود دنيائي مطلب دارد كه درد بسياري از مديران است، فكر كردم كمي آن را باز كنيم.


ادامه نوشته

چرا این کارکنان رفتند؟

در وبلاگ بسیار ارزشمند "یادداشتهای روزانه یک مدیر" مطلب جالبی آمده بود. اولاً من همیشه از شجاعت و صداقت نویسنده محترم این وبلاگ لذت میبرم.

این دغدغه ایشان که خلاصه معلوم نمیشود که چرا کارکنان سازمان را ترک کرده اند، یک دغدغه جهانی است. اما راه حل هم برای آن وجود دارد.

این عارضه مثل یک درد است که شما درد را حس میکنید، اما در مورد منشاء آن چند گزینه دارید.

ادامه نوشته

درآمدهاي پورسانتي

مدير يكي از شركتهائي كه اين هفته در خدمتشان بودم، ميگفتند كه درآمد خوبي را براي همكارانشان تامين ميكنند كه بخشي از آن به صورت پورسانت است ولي هر قدر هم اين را بالا و پائين ميكنند باز هم مشكل پيش ميآيد. راستش درصدهاي خوبي هم ميپرداختند، اما مشكل كجاست؟

مشكل در پارامترهاي رفتاري افراد است. به اين ترتيب كه

ادامه نوشته

انگيزه هاي جالب يك كارآفرين

كار آفرينان از جالب ترين و پيچيده ترين ساختارهاي رفتاري و شخصيتي هستند. بسياري سازمانها ميكوشند تا آنها را بشناسند و از الگو قراردادن آنها، كارآفرينان جديد را با انرژي و ريسك كمتر بسازند.

شركت توماس هم از اين قاعده مستثني نيست. در اين بررسيهاي موردي، معمولاً نكات جالبي حاصل ميشود، كه در قالب مقاله به اطلاع تمام كارشناسان توماس در سراسر جهان (امروز، 60 كشور) ميرسد.

نمونه اي كه اينجا نقل ميكنم، يكي از آنهاست:

ادامه نوشته