بارها گفته شده که بازتاب عملکرد افراد، اینکه چطور آن را نمایش دهند و چطور دیده شود هم به شاخصه های رفتاری آنها بستگی دارد. درک این تنوع و تفاوت در برخورد ما با افراد، اجتناب از بی انگیزه شدن آنها و افت عملکردشان و بهره وری سازمانی، نقش عمده ای دارد.

آدمهای D و گاهی I  ها، معمولاً کارشان را خوب نشان میدهند و روی آن مانور میدهند، گرچه کارشان چندان هم مهم و اثر بخش نبوده باشد. شاید بتوان این دسته را برونگراها هم دانست.

از سوی دیگر، افرادی با S و C بالا، عمده ی کارشان در مغزشان (S ها) یا در پرونده هایشان (C ها) ثبت شده و جاری است. یعنی نمود بیرونی کمتری دارد، ولو آنکه حجم زیادی کار در پشت آن باشد.

عکس فوق را خیلی بیانگر این مسئله دیدم و فکر کردم شاید بتواند ذهنیت مناسبی بدهد.

یکی عمده ی کارش در ریشه است و شاخ و برگ و نمود کمتری دارد، و دیگری عمده ی کارش در شاخ و برگ است و ریشه ضعیف تری از آن قابل رویت است.

وای اگر ما به آن ریشه اصلاً توجه نکنیم و یا اگر بر اساس آن انبوه شاخ و برگ قضاوت مهمی انجام دهیم.

طبیعی است که در سازمان هر دوی این دسته افراد لازم هستند، اما باید بدانیم که در هر مورد با چه نوع فردی مواجهیم و عمل مناسبی انجام دهیم.

سربلند باشید