آقاي علي نعمتي شهاب عزيز اينجا مطلبي نوشته اند به بهانه هزارمين (هزاااار) مطلبشان در وبلاگ گزاره ها،‌كه خيلي خوب و سازمان يافته است،‌آخرش هم دعوت كرده اند كه هر كس بگويد چرا وبلاگ مينويسد و چرا هنوز مينويسد.

اين مطلب در اين راستاست.. چرا مينويسم...

هميشه از نوشتن لذت برده ام، اصلاً انگار ميتوانم حس كنم كه با نوشتن چقدر آسوده ميشوم. انگار باري است كه بايد زمين گذاشته شود، وقتي مينويسم، خيالم راحت ميشود كه ديگر يادم نميرود، نميدانم شايد اين هم از عوارض پيري است.

اما چرا شروع كردم به نوشتن در وبلاگ؟

راستش ميل من به نوشتن، خواندن 2-3 تا وبلاگ خوب (مثل گزاره ها و رادمان)، و تشويق بزرگواراني مثل آقاي دكتر باراندوست و اينكه ميديدم چيزهايي ياد گرفته ام،‌ تجربه كرده ام،‌ ديده ام و خلاصه عمر صرف كرده ام، كه شايد فقط شايد به درد كس ديگري هم بخورد. تصميم گرفتم شروع كنم.

شروع كردم و با خودم قرار گذاشتم كه 100 پست مينويسم و خداحافظ.

امروز اين مطلب 172 است كه مينويسم و نميدانم چقدر ديگر ادامه خواهم داد، اما ميدانم از اينكه مينويسم و از اينكه دوستاني هستند كه ميخوانند، خوشحال ميشوم. اين بهترين وسيله براي حفظ ارتباط با كساني است كه شايد هرگز آنها را نديده باشم، اما تا امروز از آنها آموخته باشم....

اميدوارم بتواانم بازهم بنويسم... و اميدوارم كه باشند دوستان عزيزي كه بخوانند و نظر بدهند.

تلاشم اين است كه فقط وقتي بنويسم كه موضوع ارزش وقت خواننده را داشته باشد، دوست دارم كوتاه بنويسم كه حوصله خواننده سر نرود و علاقمندم كه به هر نظري پاسخ بدهم كه لطف دوستان بي جواب نماند.

سربلند باشيد