انواع خطاهاي سازماني
گفته شده كه :
راسل ایکاف از اندیشمندان حوزه تفکر سیستمی ، اشتباهات سازمانی را به دو گروه اصلی تقسیم بندی کرده است : خطا در انجام دادن و خطا در انجام ندادن.
خطا در انجام دادن یعنی اینکه کاری را انجام دهیم که نباید انجام می دادیم، مانند حذف تصادفی اطلاعات مشتریان از پایگاه داده مشتریان. خطا در انجام ندادن هم مواردی هستند که باید انجام می شد ولی نشد. مانند اینکه باید مشتری بالقوه ای که احتمال داشت محصول را بخرد را به جلسه دمو دعوت نکردیم.
چقدر زيبا توصيف كرده است. ما خيلي وقتها براي اينكه دچار خطا نشويم، كاري را نميكنيم، بعد متوجه ميشويم كه به دليل انجام ندادن كاري كه بايد انجام ميشده، چه بسا مرتكب خطاي بزرگتري شده ايم و ضررهاي بيشتري را متحمل شده ايم.
درست مثل مديراني كه از ترس از تغيير، در همان سطح خوب ميمانند، و بقيه از آنها رد ميشوند، و زماني متوجه ميشوند كه سهم بازارشان را از دست داده اند كه ديگر خيلي دير شده است.
به نظرم آناليزهاي SWOT، و مواردي شبيه اين، كمك ميكنند كه از ترس اقدام، درگير خطاهائي از نوع بي عملي، دست به تركيب هيچ چيز نزدن و ... نشويم...
بايد باور كنيم كه هميشه متوقف ماندن، ثبات و ... كار خوبي نيست. ياد داستان چه كسي پنير مرا جابجا كرد هم افتادم. خيلي جالب بود...
بايد مطمئن شويم كه هيچ كاري نكردن، عواقب بعدي نداشته باشد. چون اگر فقط به بعد اول فكر كنيم، عملاً اگر هيچ كاري نكنيم، مطلقاً هيچ كاري، پس حتما بي خطا خواهيم بود، كه همه ميدانيم چنين نيست.
مرسي از دوستان چابك كار در وبلاگي كه معرفي كردم...
سربلند باشيد