باز هم توسعه شغل
گرچه S ها خيلي به حفظ وضع موجود علاقمند هستند، اما اين علاقه را هم نميتوان و نبايد به درجازدن تفسير نمود.
اما اين مسئله سازمانها را آزار ميدهد، هر كس، تا چيزي ياد ميگيرد، ميخواهد بالا برود. با اين مسئله چه بايد كرد؟
همانطور كه قبلاً هم نوشته ام، بايد شغل فرد را توسعه داد. مثلاً كسي كه به عنوان منشي استخدام ميشود، بعد از مدتي ديگر دوست ندارد منشي باشد. اين اشكالي ندارد. شما اگر بدانيد كه او چه پروفايلي دارد، ميتوانيد براي او فكر كنيد:
- اگر I بالا دارد، به فكر ايجاد بخشي به عنوان روابط عمومي باشيد. بخشي كه به مشكلات مشتريان رسيدگي ميكند، بخشي كه امور نمايشگاهي شما را انجام ميدهد، بخشي كه احياناً بر طراحي و پخش كارتهاي تبريك و حتي كاتالوگهاي شما نظارت ميكند و ..
- اگر D بالا دارد،او را مسئول پيگيري مطالبات كنيد، يا پيگيري سفارشاتتان، مثلاً همان كارتها،يا كاتالوگها يا مورادي از اين دست
- اگر S بالا دارد، با كمي تلاش ميتوانيد رضايت او را از سمت فعلي اش حفظ كنيد، اما او را به كلاسهاي آموزشي بفرستيد، او ميتواند يك مشاور خوب در امور قراردادها براي شما باشد.
- اگر C بالا دارد،او ميتواند فرآيندهاي اداري شما را مكتوب و تبديل به آئين نامه نمايد. ميتوانيد براي او سمت مشاور امور اداري و سازماني را انتخاب كنيد و او را در اين جهت ارتقا دهيد.
حالا با اين مثالها، كه البته تناسب آنها به تركيب پارامترهاي رفتاري فرد و حتي خود شما هم بستگي دارد، آيا نميتوان فرد را در همان سمت، با توسعه مهارتها نگه داشت؟
اگر هم مثلاً منشي شما بعد از چند سال، جايش تنگ بود و انشاالله كسب و كار شما هم سكه، چرا او را مسئول بخش منشيگري شركت نميكنيد؟ لازم نيست بخش منشيگري 10 نفر پرسنل داشته باشد، ممكن است خود او باشد و يك نفر ديگر، كه او هم چند منظوره كار كند.
كار سختي است،ميدانم. اما باور كنيد انسانها بدون آنكه برايشان فكر كنيد و به فرشان باشيد و اين را نشان دهيد، نميتوانند مدت زيادي كارآئي خود را حفظ كنند.
سربلند باشيد